سلام.
یه اتفاق جدیدی تو زندگی من در حال وقوع. البته اتفاق افتاد ولی هنوز سفت و سخت نشده... فکر میکنم دیگه خیلی تابلو کردم...
راستش نمی دونم چی بگم... احتمالا خیلی هاتون فحشم میدین. ولی خوب اتفاق دیگه میفته... فقط امیدوارم به جاهای خوبی ختم شه....خیلی از دوستامو دیدم که فنا شدن...
ولی خوب خیلی هاشون هم زندگی خیلی بهتری رو شروع کردن...
توکل بر خدا...
قبل از ازدواج چشماتو باز کن ، بعد از ازدواج چشماتو ببند . به منم سر بزن
آقا مبارکه...شیرینیش کو...کی بیاییم..؟ ان شا الله که خیره...راستی خبرنامه انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه شهید بهشتی http://anjomanefanni.blogfa.com/ لینک کن....مرسی
اتفاق جدیدتر و جالب تر اینه که شما وبلاگ می نویسی !!
اتفاق های جدید همیشه پیام اور زندگی جدیدن.سعی کن این زندگی رو شاد تجربه کنی و بیشتر سعی کن شادیت ابدی باشه .
کسایی که فنا شدن چشاشون رو باز نکردن. همه رو به چشم خوب دیدن. ولی فکر نمی کنم تو همچین کاری بکنی. فقط باید خودت باشی. همین. موفق باشی سهیل جان !
chetori eskati ? khoofi ? mibinam ke Mika ro peyda kardi va bi khiyal e Fiyona shodi.
to kelisa khosh begzare ;)
chaman e zir e patim, khar nashi yevaght bokhorimoon
بازم بنویسی بد نمی شه ها ...
...........شیطان هم به شما سر زد...............
سکوت میکنم
در برابر تمام آنچه که باید فریاد زد
آره یه زمان این شعار و زیاد میدادم . بعد که چشمام و با آب جوب محلمون شستم ، دیدم نه از سکوت من خیلی ها دارن سواستفاده میکنن . درست مثل برده ها ...
بالاخره تصمیم گرفتم برای اون چیزهایی که میخام بجنگم و فریاد بزنم . و فریاد هم زدم .
اما یه داستان جدید ...
به من گفتن دیوونه . دوست داشتم بخندم اما نتونستم . مکانیزم بدنم بهم ریخته بود هوای خنده داشتم و گریه میکردم . خلاصه بعد از سالها هنوزم سکوت میکنم میدونین اینجوری کسی دیگه بهم نمیگه دیوونه و تمام آدمها فکر میکنن من عاقل شدم ...